برندسازی
"مهمترین کاری که یک آژانس انجام می دهد، برقراری و ایجاد ارتباطی پایدار، بین برند و مخاطب است."
Everything starts with a line
"مهمترین کاری که یک آژانس انجام می دهد، برقراری و ایجاد ارتباطی پایدار، بین برند و مخاطب است."
از ایده به نوآوری در آویده، کنار مخاطبان خود هستیم. ما تمام تلاش خود را بکار می بریم تا راوی قصه های برند باشیم. داستان برند، خود تکنیک های خاص دارد. روایتگری بهترین روش برندینگ است. گاهی وقتی از مشتریان می پرسیم: - “ داستان برند شما چیه؟”
مشتری ها اغلب می گویند: - “ما داستانی نداریم! “
چقدر بد؛ اما مگر می شود بدون داستان، برندی را به مخاطب معرفی کرد؟ حتما یک قصه ای پشت هر برندی هست. این داستان باید ساخته شود. گفته شود. یا مخاطبین از آن داستان بسازند و روایت کنند. مخاطبان با داستان ارتباط بهتری می گیرند. ما آنقدر با مشتری ها گپ و گفت می کنیم. از آنها می خواهیم از خاطرات شان بگویند. ما فقط خودکار و قلم در دست می گیریم و یاداشت می کنیم. سرانجام از لابلای خاطرات آنها که شاید برایشان کم اهمیت باشد، سرنخی برای یک داستان هیجان انگیز و باورکردنی پیدا می کنیم. داستانی واقعی را اکتشاف می کنیم.
داستان ممکن است بسیار ساده باشد. مثل داستان سیب برند اپل! آیا آن را شنیده اید؟ اگر در اینترنت جستجو کنید داستان برند اپل را کشف می کنید.
استیو جابز چگونه عاشق نام اپل شد؟ چگونه بزرگترین کمپانی کامپیوتری را با نام اپل ساخت. ما می دانیم؛ با عشق. اما آیا ارتباطی بین سیب و تکنولوژی وجود دارد؟
این رازی است که نامگذاری برند آن را برجسته می کند. پس نامگذاری برند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. استیو جابز از ابتدا می دانست چه می خواهد. این تفاوت آدم های نابغه است.
حسین داریان
فرایند معنا بخشیدن به یک نام، برندینگ است. برندسازی، مجموعه ای از راهکارهاست که به محصول شما هویتی متمایزمی بخشد. جایگاه آن را در بازار، نسبت به رقبا، مشخص و متفاوت می کند.
در برندینگ، ابتدا لازم است استراتژی برند، تعریف شود تا **هویت برند**، ادراک و کشف شود. هویت برند در بیانیه ی برند، نردبان ارزش های برند و کهن الگوهای برند مشخص می شود. سپس اساسنامه و قول برند به مخاطبان شکل می گیرد. برای رسیدن به نتایج بهتر، گاه از روش های جدید برندینگ، یعنی **برندینگ مترویی** استفاده می کنیم. گاه از اسطوره های کهن آریایی، منشوری را برای برندینگ خلق می کنیم.
اساس هویت درونی و بیرونی برند، بر درک قوی از برند استوار است. هویت کلامی، ابزاری برای نمایاندن هرچه بهتر ابعاد پنهان برند، در کوه یخ برند است. یعنی آنچه دیگران درباره برند می گویند یا می نویسند.
این گفتگوها و شنیدن صدای برند، فرقی نمی کند در یک کلوپ باشد یا در یک چت روم، همه اینها به ترسیم شبکه ای از تداعیات ذهنی و عاطفی از برند، شکل می دهد. در حقیقت مخاطبان تنها نوک قله ی برند را می بینند و بخش عمده ی برند زیرآب و پنهان است.
تکنیک های مختلف ایجاد آگاهی از برند به ثبات و سود آوری برند و افزایش ارزش آن منجر می شود. تداعیات برند، تصاویر و سمبل هایی است که با برند یا مزیت برند همراه و هم مسیر می شوند. تداعیات برند، دلیلی برای خرید نیست. بلکه منجربه آشنایی با آن برند و ایجاد تمایز با دیگر برندها می شود. تداعیات برند می تواند کشسانی برند را گسترده و قابل ادراک کند. ".تمامی این تلاش ها برای کسب سود و رسیدن به فروش بیشتر، رشد و گسترش برند است.
برند دارایی نامشهود شماست" تداعیات برند به گونه ای عمل می کند که با دیدن یک شکل، یک رایحه، یک علامت، یک رنگ، یک حیوان با خصوصیات خاص مثل اسب و نجابتش، مخاطب را بیاد برند می اندازد. مثل رنگ وینستونی، مثل رنگ کاترپیلاری یا رنگ ایرانسلی.
اما مهمتر از همه، برندینگ داخلی و پرسنال برندینگ مدیر ارشد و مدیران میانی در یک سازمان است. ما خود باید برند باشیم تا بتوانیم برندی را برجسته سازیم. افراد و منابع انسانی هستند که یک برند را می توانند هدایت کنند. پس برند شخصی اولویت اصلی در برندینگ سازمانی است.
برند = حس خوب مخاطب
**ریبرندینگ** مثل هر سفری، با اولین قدم در ذهن مخاطب آغاز میشود...
دیوید اگیلوی